در عرصه بینالملل عرفی وجود دارد که کشورها برای اعلام و نشان دادن میزان نزدیکی خود با یکدیگر، شهرها و خیابانهای خود را به نام شهرهای کشورهای دیگر(خواهر خواندگی) نامگذاری میکنند اما مقامات جمهوری اسلامی ایران، از همان سالهای آغازین انقلاب با نامگذاری خیابانهای خود به نام برخی از چهرههای مخالف و مبارز کشورهای دیگر آنهم در نزدیکی سفارت خانههای این کشورها، تنشهای حوزه دیپلماتیک خود را به عرصه خیابانها کشاندهاند. آنچه در رابطه با نامگذاری خیابانی در نزدیکی کنسولگری سفارت عربستان در مشهد رخ داد، نمونه بارزی از این موضوع است و ما در این گزارش به بررسی موارد دیگر این موضوع نیز پرداختهایم.
ایران و عربستان پس از هفت و سال و اندی از قطع روابط سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خود تصمیم گرفتند تا اختلافات خود را نه در جنگهای نیابتی و رسانهای بلکه در پای میز مذاکراتی که با وساطت طرف چینی آماده شده بود، حل و فصل کنند. البته پیش از پکن، بغداد، قطر و عمان نیز هر کدام به نحوی کوشیده بودند تا برای بهبود روابط تهران و ریاض قدمی بردارند اما کار اصلی با میانجیگری طرف چینی به سرانجام رسید. در همین راستا و همزمان با حضور یک هیئت سعودی در ایران برای بررسی مکانیسمهای بازگشایی سفارت عربستان در تهران و کنسولگری این کشور در مشهد، تابلو خیابانی که در مجاورت کنسولگری عربستان در مشهد به نام شیخ نمر، روحانی اعدام شده شیعی قرار داشت پایین آورده شد. اقدامی که میتواند در پیشبرد اهداف تهران و ریاض نسبت به کاهش تلاطمهای روابط تأثیرگذار باشد اما این چندمین بار است که ایران دعواها و منازعات حوزه دیپلماتیک خود را به سطح تغییر نامهای خیابانهای تقلیل داده است؟
نزدیک به ۸ سال پیش و در دی ماه سال ۹۴ بود که شورای شهر مشهد در یکی از جلسات خود به تغییر نام خیابان فرعی که در مجاورت کنسولگری عربستان در این شهر قرار داشت رای داد و شهرداری مشهد را ملزم به این تغییر نام کرد. این خیابان با نام شیخ «نمر باقر النمر» روحانی شیعی که که در پی اعتراضات شیعیان عربستان در سال ۱۳۹۱ بازداشت و در روز چهارشنبه ۲۵ مهرماه سال ۱۳۹۵ بنا بر حکم دادگاه جنایی عربستان سعودی به دلیل اقدام علیه امنیت ملی و محاربه، به اعدام محکوم شد، نامیده شد.
مجید فاطمی ارفع، عضو شورای شهر وقت مشهد در این رابطه به “ایرنا: گفته بود: « این طرح قرار بود در زمان صدور حکم شیخ نمراجرایی شود اما بنا به دلایل خاص نظیر امکان تعجیل در اجرای حکم، تاکنون مسکوت مانده بود». این نام قریب بر هفت و سال و چهار ماه بر خیابانی نزدیک به یکی از بلوارهای اصلی شهر مشهد( بلوار سجاد) باقی ماند تا اینکه با از سرگیری مجدد روابط ایران و عربستان و تلاشهای دو کشور نسبت به زدودن برگه هایاتهامی و روندی که میتوانست موجب بروز اختلاف جدیدی میان تهران و ریاض شود، تغییر پیدا کرد و تابلو نام «شیخ نمر» نیز از ورودی این خیابان پایین کشیده شد.
روابط ایران و مصر نیز از جمله دیگر مواردی است که با گره خوردن به مباحث پیرامون موضوعات سیاست داخلی و خارجی جمهوری اسلامی در کوچه و پس کوچههای خیابانهای تهران متوقف شد. این روابط که در سال ۱۳۵۸ و با دستور رهبر فقید انقلاب ایران قطع شده بود حداقل در یک بازه زمانی و در دولت سیدمحمدخاتمی به سمت و سوی بهبود در حرکت بود که با حرکتهای افراد خودسر از رسیدن به سرمنزل نهایی باز ماند.
اما داستان افزایش خصومتهای دو کشور از آنجا آغاز شد که در روز ۱۴ مهر ۱۳۶۰ انور سادات ( رئیس جمهور اسبق مصر) در یک رژه نظامی به دست چهار اسلامگرای مصری که از اعضای جبهه جهاد اسلامی این کشور محسوب میشدند، ترور شد. ایران در استقبال از ترور انور سادات، خالد اسلامبولی، قاتل وی را «شهید» نامید و خیابان وزرای سابق در تهران را به نام وی نامگذاری کرد. ( انور سادات در مصر قهرمان جنگ ۱۹۷۳ محسوب میشد و فردی بود که با مذاکره و قرارداد کمپ دیوید و بدون جنگ و خونریزی صحرای بزرگ سینا را که در اشغال اسرائیل بود به مصر بازگرداند اما در ایران این فرد یک خائن به آرمان فلسطین تلقی میشد و از این رو در تقدیر از فردی که او را به قتل رسانده بود خیابان وزرا تهران به نام او نامگذاری شد. اقدامی که با خشم مقامات قاهره در تقبیح تقدیر از قاتل قهرمان ملی مصر همراه بود). البته در زمان ریاست جمهوری محمد خاتمی، تلاشهایی در زمینه تغییر نام این خیابان صورت گرفت که با مخالفت مقامات شهری وقت ناکام ماند. در دوره فعالیت احمدینژاد به عنوان شهردار تهران، نیزشورای شهر وقت تهران تصمیم گرفت تا نام خیابان خالد اسلامبولی به انتفاضه تغییر یابد ولی این تصمیم نیز، هیچگاه اجرایی نشد.
محمدعلی سبحانی، مدیرکل امورخاومیانه وزارت خارجه دولت اصلاحات که از سوی وزیرخارجه وقت (سیدکمال خرازی) و ایران بمامور رسیدگی به موضوع هبود روابط تهران و قاهره شده بود با بیان اینکه تلاش برای بهبود روابط ایران و مصر در دوره آقای خاتمی و دولت اصلاحات اتفاق افتاد و تا مرحله نهایی هم پیش رفت، به فراز میگوید: « متأسفانه در این بین افرادی در هر دو کشور بودند که تمایلی به تحقق این رابطه نداشتند و علی رغم اینکه تعدادشان هم کم است تفکر تند و صدای بلندی دارند؛ آنها اجازه ندادند این اتفاق رخ دهد در حالیکه همه مسوولین دو کشور پذیرفته بودند که حالا با وجود مشکلات و اختلافاتی که در گذشته داشتند برقراری رابطه ایران و مصر شدنی است».
وی در این رابطه ادامه میدهد: « به خاطر میآورم که وقتی آقای خاتمی با حسنی مبارک، رئیس جمهور وقت مصر در حاشیه یک اجلاس بینالمللی دیدار کردند، وزرای خارجه را مسوول این کار ( برقراری روابط) کردند که از ایران آقای "کمال خرازی" و از مصر هم آقای "احمد ماهر" مامور دنبال کردن این موضوع شدند و پس از وزیرامورخارجه، کار را در ایران به بنده در قامت مدیرکل خاورمیانه وزارت امور خارجه دولت اصلاحات واگذار کردند؛ یعنی اقدامات اجرای آن به من واگذار شد.»
سبحانی تصریح میکند: « در همین راستا سفرهایی به مصر داشتم و گفت و گوهای زیادی با مقامات مصری انجام دادم و در اینجا بود که احساس کردم تهران و قاهره در بسیاری از موارد گرفتار سوتفاهمهایی هستند که به راحتی هم قابل حل و فصل شدن است. با ادامه گفت و گوها ما به شرایطی رسیدیم که بر بیانیه مشترک اعلان برقراری روابط هم توافق شد. حتی یکی از شروط تعیین شده از سوی مقامات ایران در رابطه با کمپ دیوید بود- امام (ره) به جهت بحث کمپ دیوید دستور قطع رابطه را صادر کرده بودند- که مصریها اعلام کردند که موضوع کمپ دیوید به تاریخ پیوسته است».
مدیرکل اسبق وزارت خارجه دولت اصلاحات با طرح این موضوع که موضع مصریها در رابطه با کمپ دیوید ما را راضی کرد تا فرصت جدیدی ایجاد شود و رابطه را برقرار کنیم، اظهار میدارد: « ما این کار را انجام دادیم و گفت و گوها دنبال شد و همانطور که اشاره کردم بیانیه مشترک اعلام روابط بین طرف ایرانی و مصری هم امضا شد اما تحرکاتی در دو طرف به وقوع پیوست که اجازه برقراری روابط را میسر نکرد؛ معتقدم که در هر دو سوی ماجرا افرادی هستند که نانشان در دعوا است و در صلح و گفت و گو نیست. میخواهم بگویم که طرف مصری هم خطاهایی داشته است و در مصر نیز کسانی هستند که به اصطلاح تمایلی به برقراری رابطه با ایران ندارند».
وی همچنین با اشاره به انتشار عکسی از مهدی چمران( رئیس شورای شهر تهران در سال ۹۲) در یکی از نشریات تندرو ایران که خشم طرف مصری را به همراه داشت، میگوید: « با وجود اینکه آقای چمران برای تغییر نام خیابان خالداسلامبولی به ما کمک بسیار زیادی کرده بود اما در آن تصویر او بر بالای قبر نمادینی از خالداسلامبولی حضور داشت و با آن عکس و همان عکس و خبر آن کافی بود تا در ساعت ۹ صبح روز موعود برقراری رابطه، طرف مصری با من تماس بگیرد و بگوید امکان برقراری روابط تهران و قاهره وجود ندارد».
البته تلاشهای ایران برای کشاندن منازعات عرصه دیپلماسی به نامهای خیابانی تنها به کشمکشهای ایران با عربستان و مصر محدود نمیشود. در سال ۶۰ نیز بنا بر تصمیم شورای نامگذاری شهر تهران خیابانی که در ضلع غربی سفارت انگلیس قرار دارد برای تجلیل از اقدامات چریک مبارز ارتش جمهوریخواه ایرلند ( شمالی) به بابی ساندز تغییر پیدا کرد؛ این خیابان پیش از آن، به نام وینستون چرچیل نخستوزیر مشهور بریتانیا در دوران جنگ جهانی خوانده میشد اما پس از مرگ بابی ساندز، به نام این مبارز ایرلندی نامگذاری و موجب شد تا سفارت انگلیس برای دوریگزیدن از ذکر نام بابی ساندز در نامهنگاریها در اصلی سفارت را ببندد و دری دیگر را که به خیابان فردوسی باز میشود را محل اصلی ورود و خروج مراجعین و همچنین خود قرار دهد.
جالب است که بدانیم در حال حاضرایرلند شمالی قسمتی از پادشاهی بریتانیا محسوب میشود( یعنی با وجود اعلام استقلال بخش جنوبی ایرالند از پادشاهی بریتانیا و تشکیل کشور جدید، بخش شمالی آن خواست که همچنان بخشی از پادشاهی بریتانیا باقی بماند). ایرلند شمالی از نظر سیاسی دارای یک پارلمان مستقل با ۹۰ کرسی است. اما مردم آن در انتخاباتها و همهپرسیهای سراسری بریتانیا نیز شرکت میکنند. پارلمان ایرلند شمالی در محلی به نام استورمونت در بلفاست قرار گرفتهاست. تشکیل پارلمان محلی و تشکیل دولت محلی در ایرلند شمالی نتیجه یک روند صلح طولانیمدت و سخت بود که در روزی موسوم به «جمعه نیک» به نتیجه رسید. این توافق سبب پایان یافتن دههها ستیز بین ملیگراها و سلطنتطلبان شد. (پیمان جمعه نیک یا پیمان بلفاست بین طرفهای درگیر در ایرلند شمالی، یعنی پروتستانهای طرف دار بریتانیا و کاتولیکهای جمهوریخواه ایرلند با میانجیگری بریتانیا در روز جمعه ۱۰آوریل ۱۹۹۸ بسته شد. این پیمان را کاتولیکها «توافق جمعه نیک» مینامند و پروتستانها به آن «توافق بلفاست» نامگذاری کردهاند).
با درنظرگیری موارد مذکوربه نظر میرسد جمهوری اسلامی ایران بتواند، تسخیر و بالا رفتن از دیوار سفارتخانههای کشورهای خارجی و کشاندن دعواهای عرصه سیاست خارجی و دیپلماتیک به سطح خیابانها را به نام خود در عرصه جهانی نامگذاری کند. اقدامی که تاکنون در هیچ یک از کشورها جهان رخ نداده و سیاست خارجی این کشورها هیچگاه در گرو سیاست داخلی کشورهایشان نبوده است.
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟